loading...
انجمن علمی روانشناسی پ.ن.پ
دبیر انجمن علمی ؛ فلاح بازدید : 4386 چهارشنبه 26 مهر 1391 نظرات (1)

اما روانشناسی یکی از شاخه های علوم تجربی است وتعاریف گوناگون داردکه سرچشمه گوناگونی آنها

به دوعامل اصلی گذر زمان وپیشرفت دانش از یکسو وزاویه نگاه نویسنده ویازسوی دیگر دلالت دارد.

تعاریف روانشناسی ازنظرات مختلف: از نظر رفتارگراها : آنها روانشناسی راعلم مطالعه رفتار آشکار

می دانند. اما روانکاوان:عقیده دارند که روانشناسی علم مطالعه ذهن هوشیار وناهوشیار می باشد.

اما روانشناسی بنام مک کاش نیزروانشناسی را،علم روح نامید. اما چون روانشناسی از علوم تجربی

 است این نظر وی رد شد وعلم آن را علم ذهن ورفتار تعریف کرد. و در سال1987فرهنگ VABESTERذهن

 نامیده شد

قلمروهای روانشناسی:روان شناسان در دوحوزه بنیادین وبه کار بسته یا کار بردی فعالیت می کنند.

در قلمرو بنیادی رفتار موجودات زنده از نظرات مختلف مطالعه می شوند.اما درقلمرو کار بردی به کارگیری

 مطالعات روان شناسان وحل مشکلات روزمره زندگی مطالعه میشوند.

تفاوت رفتار با عمل : 1. عمل به رفتارقابل مشاهده گفته میشوند. 2. رفتار با عمل برابرنیست به این

 دلیل که بعضی رفتارها ماننداندیشیدن ، تمرکز کردن و ... قابل مشاهده نیستند.

اما روانشناسی علاوه بر تجربی بودن، ویژگی دیگری دارد و آن آزمایشی بودن آن است. علوم آزمایشی

 را (( دانش نظامدار یا سازمان یافته مبتنی بر انباشته ای ازمشاهدات تجربی)) تعریف کرده اند. هدف

دانش آزمایشی ((تبیین ،پیش بینی وکنترل)) رفتارپدیده های زنده است. درهمه شاخه های دانش

آزمایشی کار با مشاهده آغاز میشود.

انواع روش شناسی در روانشناسی: 1. روش آزمایشی 2. روش بالینی؛ این روش،روش مطالعه

عمیق موارد فردی نیز نامیده میشود.  

روانشناسان با روشهای گوناگونی ، پایایی وروایی (وسیله اندازه گیری آن چیزی را میسنجند که باید

 بسنجند) اعتبارهای خود را مورد وارسی قرار می دهند، تا با اطمینان بیشتری داده ها را بدست آورند.

روشهای پژوهش در روانشناسی: 1. آزمایشی ناب (با اینکه بهترین روش است اما داده های حاصله

 با احتیاط پذیرفته می شوند. ۲روش نیمه آزمایشی ۳. روش همبستگی   4. روش توصیفی .

 ((رفتار گراها سعی می کنند با کمک روش آزمایشی خطا های خود را به صفر برسانند)).

نظرات مختلف روانشناسان در مورد روانشناسی:

به نظر پیاژه روابط میان روانشناسی با علوم دقیق (منطق ،ریاضیات) وعلوم طبیعی (مثل فیزیک)،

ماهیتی ((معرفت شناختی))دارند.

رنه دکارت  نماد انتقال به عصر نوین علم به شمار میرود و فکر ماشین گرایی ساعت گونه را در بدن

 انسان بکار بست و به همین دلیل اورا پایه گذار دوره ی روانشناسی نوین می توان نامید.

روانشناسی هم مثل سایر علوم روزی ازفلسفه جدا شد. به نقل از پیاژه ،خیلی زود روش درون نگری

 وونتی  که به کاوش هوشیاری فردی می پرداخت کنار نهاده شد وزیگموند فروید درخطی مستقل به

 تحلیل ناهشیار(بعدها روانکاوی نام گرفت) مشغول شد وواتسون نیز به مطالعه رفتار آشکار

(بعدها الگوی رفتارگرایی راشکل داد) پرداخت. اما بعد از آنها راجرز و مزلو هردوالگو را موردانتقاد جدی

قرارداده ونیروی سومی را با عنوان الگوی انسان گرایی –هستی نگر شکل دادند. پیش از پایان قرن

بیستم الگوی شناخت گرایی از رفتارگرایی جداشده والگوی مستقلی را شکل داد. الگوی زیست

شناختی نیز در خطی مستقل با تأکید برنقش جنبه های زیست شناختی در شکل گیری رفتار بوجود

 آمد که پیروان این مکتب بر جنبه های زیست شناختی همچون وراثت ومغز در پدید آیی رفتار تأکید

 می کنند.، که روانشناسان کمتر به این الگو علاقه نشان می دهند.

ساخت گرایی: نخستین مکتبی بود که بر مبنای دیدگاه وونت شکل گرفت. ساخت گرایان به آزمایش

 برای یافتن حس های نخستین (مانند سردی،گرمی) دست می زنند وروش اصلی آنها برای این

 مطالعات ((درون نگری)) بود.

روانشناسی گشتالت مکتبی است که ماکس ورتایمردرسال 1912در آلمان بنا نهاد.وی به همراه

کافکا و کهلر معتقد بود که ساختارگرایی مسیری نادرست در مطالعات روانشناختی است. به نظر آنها

 کلمه گشتالت به معنی ((شکل کلی)) است.

در کارکرد گرایی که توسط ویلیام جیمز وهمکارانش شکل گرفت معتقدبه این هستند که روانشناسی

 باید به مطالعه کارکرد ذهن ورفتار بپردازد،یعنی به ((ذهن ورفتار چه می کنند؟)) بپردازد.

رفتارگرایی توسط واتسون به شیوه ای رادیکالی ومعتصبانه شکل گرفت،وی معتقد بود که رفتار محصول

 محرک بیرونی ومحیط است. روانشناسی نیز باید روشهای پیشین را کنار نهد وهمچون فیزیک وشیمي

به مطالعه آزمایشی پدیده های عینی  بپردازد. به همین دلیل او با روش شناسی آزمایشی و فقط به

مطالعه رفتار آشکار پرداخت. درمکتب رفتارگرایی اصالت با محیط است.

اما اسکینر نظر واتسون را اصلاح کرده و مورد مطالعه را از قابل مشاهده به قابل اندازه گیری تغییر داد وبه

 همین جهت رفتار را به پاسخگر،کنشگر و نهان تقسیم کرد.

روانکاوی فروید؛ فروید روانکاوی را روشی برای مطالعه ذهن ناهوشیار به عنوان مکتبی در روانشناسی

 و روشی برای درمان معرفی کرده ومحتوای ناهوشیار را دوبخش میداند: 1.سرشتی (محیط) که همان

 کشاننده ها هستند 2.پرورشی ؛عبارتند  از همه خاطره ها ،افکار، آرزوها و... تصوراتی که از سوی

جامعه نامقبول هستند.

سال نگاری های مهم تاریخ روانشناسی: درسال 1879،ویلهلم وونت اولین آزمایشگاه را برای انجام

 گرفتن تحقیقات روانشناسی در لایپزیک (آلمان) تأسیس کرد که آن رویداد را آغاز علمی شدن

روانشناسی دانسته اند.

((تجربه گرایی)) روی آوردی فلسفی است که به آزمایشی شدن روانشناسی کمک زیادی کرد .

درسال 1892، استانلی هال ، انجمن روانشناسی آمریکا را تأسیس کرد. و در سال 1905 ،آلفرد بینه

اولین آزمون هوش را در فرانسه تدوین کرد.

شاخه های روانشناسی: روانشناسی به عنوان یک علم پایه شاخه های گوناگون دارد:

روانشناسی صنعتی وسازمانی ، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی تحولی (مقایسه مفهوم خدا

 درذهن آدمی درطول زندگی) ، روانشناسی بالینی ، روانشناسی تربیتی ، روانشناسی آموزشگاهی

نمونه هایی ازاین شاخه هایند.

 

پایان فصل اول

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط کژال محمدی در تاریخ 1396/06/02 و 23:01 دقیقه ارسال شده است

سلام .فصل های دیگه ی روانشناسی عمومی چرا نیست؟فقط فصل اول و دوم هست؟


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظرشما کدامیک از مشکلات درافت تحصیلی دانشجویان موثرتراست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 206
  • بازدید سال : 309
  • بازدید کلی : 9,911